17 اُم : پایان و یادگار بماند

دیگه داره پاییز میاد و من نمیتونم دیگه بیام بیان و اینجا رو با 17 اُمین پست پایان میدهم.

16 اُم : روشن شدن

شاید همه مون این رو بدونیم که تا خودمون دس به کار نشیم صاحب هیچ چیز نمیشیم ولی این رو هم باید اطمینان داشته باشیم که اگه ساکت باشیم خونواده مون هم حقمون رو میخورند... حالا شما میتونید اسمش رو بزارید فداکاری

    پی نوشت : من اصلا با فداکاری مشکلی ندارم هاا فقط خواستم واقعیات روشن بشه

    عید نوشت : اینقد شکلات عید خوردیم احتمالا مرض قند بگیریم :)

15 اُم : کوتاه کردن مو

میگویند که کوتاه کردن موی زنان و دختران هزاران فلسفه و دلیل دارد ... من نیز میگوییم کوتاه کردن موی مردان و پسران دلیلی جز بلند شدن ندارد که با پنج هزار تومن کوتاه میشود :)

+ وقتشه برم موهایم را کوتاه کنم

    پی نوشت : البته مرادمان از اون دسته پسرها نبود

14 اُم : فردا عید قربان هست

فردا عید قربان هست... مبارک باشه... 

13 اُم : بعضی ها میزنند تو ذوق

بعضی از وبلاگ ها هم هستند تو صفحه ی معرفی نویسنده بد جور میزنند تو ذوق آدم که مزاحم نشید و قضاوت نکنید و این حرف ها ...

دیدید تا حالا ؟؟ البته دور از جون وبلاگ های شما دوستان :)

12 اُم : چیزی رو که نمیبینیم

چیزی رو که ما نمی بینیم دلیل نمیشه که بگیم وجود نداره.

فک نکنم زیاد سخت باشه اگر بگوییم به نظر من وجود نداره ولی بر عکس چیزی رو که دیدیم با اطمینان باید به دیگران هم خبر بدیم :)

    پی نوشت : البته این حرف های من فکر نکنم در هر موردی صدق کنه فقط موضوع خاصی تویه ذهنم بود که فک کنم به اون صدق کنه.

11 اُم : چی شده

چرا همه دارند میروند ؟ چی شده ؟ 

:)

10 اُم : در مدرسه با شلوار جافی (کردی)

چند تا از دوستای وبلاگیم به مناسبت نزدیک شدن ایام مدرسه عکس لباس فرم های مدرسه شون رو گذاشتن ما هم کلی خندیدیم یادم هست که ما هیچوقت از این لباس های فرم نداشتیم همه مون با شلوار کردی میومدیم مدرسه و فقط تا کلاس پنجم ابتدایی کیف داشتم دیگه بعد از اون یه جورای عیب بود که یه پسر کیف داشته باشه و باید کتاب هاش رو میزاشت بغل دستش و روایت میکنم گاهی میزاشتم جیب شلوار کردی ام :))

بعله ما اینجوری بودیم :)

    پی نوشت : شلوار جافی یک نام دیگر برای شلوار کردی است. 

9 اُم : چقدر خسته ام من :)

خیلی خسته ام من :|

همین :)

8 اُم : دختر کوچولو

نمی دونم چرا اینقد از دختر کوچولو های ۲تا ۷ ساله خوشم میاد :) البته نه اینکه از پسر بچه ها بدم بیاد ولی حس میکنم دختر بچه ها رو بیشتر دوست دارم :))

7 اُم : اشانتیون قلیان

    توضیح نوشت : این رستوران بین راه ـی اشانتیون قلیان میده :)

6 اُم : شک نکن

معتقدم که آدم اگه خواست کاری بکند و تصمیمش رو گرفت دیگه هیچ وقت نباید به عقب نگاه کنه و شک راه بده چون فقط داغون میشی !

    پی نوشت : دارم یه کاری میکنم.

5 اُم : یک نماد

کی میدونه که این تصویر پایین میخواد چی بگویید؟

    راهنما نوشت : مربوط به وبلاگستان هست.

    مرجع نوشت : برای روشن شدن قضیه بروید اینجا [کلیک]

4 اُم : دیدن صحنه

از دیدن صحنه ـی کسانی که یک روزی اُبهتی داشتن ولی امروز نه ، حالَم بد میشه! 

3 اُم : کتاب های پر فروش

همیشه امیدواری ته دل آدم رو خوشحال نگه میداره !

چرا اخیرا (همین قرن ـی که توش هستیم) این نویسنده ها و کتاب های گُنگ و نا مفهوم اینقدر مشهور میشند؟!؟

حالا نمیخوام که اسم ببرم ولی خُب الان برید لیست کتاب های پرفروش رو ببینید متوجه میشید ؛ بیشتر شون هم ترجمه هستند !

واقعا نمی دونم ولی من هیچ چیزِ به درد بخوری درونِ شان پیدا نمیکنم !!!

    پی نوشت : ببخشید که به لیست کتاب های پرفروش اینجوری نگاه کردم.

    تشکر نوشت : این هدرِ پایین رو آبان دُخت لطف کردن برام درست کردن :) خیییلی ممنون.

2 اُم : زیادی دختر و زن

اصلا تقصیر من نیست که اینقدر دوستانِ دختر (نه دوست دختر) دارم در فضای مجازی!!

تقصیر از تعداد زیاد دختر و البته زنان است.

    پی نوشت : اینا رو گفتم فردا حرف در نیارن پشتِ سرمون بگن چرا مخاطبات همه جنس مونث هستند بجز عده اندکی ؛)

1 اُم : دیگه وبلاگم رو تهدید نمی کُنم

دفعه ی بعد که تَقی به توقی خورد وبلاگم رو تهدید به نابودی نمی کُنم :)

    پی نوشت : بازگشتم رو بهم تبریک بگویید :)

منو
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان